استراتژی برند و 5 گام اصلی برای تدوین آن
استراتژی برند به یک برنامه بلند مدت اشاره دارد که بر توسعه یک برند موفق متمرکز است و برای ایجاد تصویری خاص در بین مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه استفاده میشود.
هنگامی که یک شرکت یک استراتژی برند یا همان برنامه ریزی برند موفق را اجرا میکند، مشتریان با برند و کاری که آن برند انجام میدهد ارتباط برقرار میکنند و در صورت برقراری ارتباط مستمر به مشتریان دائمی آن برند تبدیل میشوند. در این مقاله ضمن آشنایی بیشتر با مفهوم استراتژی برند و اجزای آن، نحوه ایجاد یک استراتژی برند قوی را بررسی میکنیم:
استراتژی برند چیست؟
وقتی کلمه برندینگ را میشنوید، احتمالاً ناخودآگاه به یک لوگو فکر میکنید. طاقهای طلایی مک دونالد، تایپوگرافی نمادین قرمز کوکاکولا یا طرح ساده اپل، همه این ها برندهایی هستند که فوراً قابل تشخیص هستند. با این حال، یک برند چیزی بسیار بیشتر از یک لوگو است و برای ایجاد یک برند قوی به یک استراتژی برندینگ جامع نیاز دارید.
شرکتهای بزرگی مانند کوکاکولا از یک استراتژی برند موفق سود میبرند. با استفاده بهینه از استراتژی برند، مشتریان این برند بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنند و این ارتباط قوی به تصمیم گیری مشتری برای خرید کمک میکند. یک استراتژی برند موفق مانند استراتژی برند کوکاکولا؛ باید به خوبی فرموله شده و در تمام عملکردهای تجاری با هدف دستیابی به عملکرد مالی بیشتر، مزیت رقابتی و تجربه مشتری اجرا شود. در واقع هنگام ایجاد استراتژی برند، کسب و کارها باید ابتدا اهداف تجاری را تعیین کنند که امیدوارند با راه اندازی برند به آن دست یابند؛ همچنین آنها باید مخاطبان هدف خود را شناسایی کنند.
استراتژی برندسازی یک برنامه عملیاتی است که نوع تصویری را که یک شرکت میخواهد به مشتریان خود نشان دهد را تعیین کند؛ بنابراین بیش از نام و لوگوی شما، برند شما چیزی است که مردم در مورد شما فکر میکنند و باور دارند، در واقع برندینگ باعث میشود که برند شما به عنوان یک مفهوم در قلب و ذهن مشتریان شما حک شود!
طبق این تعریف شما با یک استراتژی برند فکر شده، می توانید برند را با اقدامات، پیامهای خود، ارتباطات، نحوه تعامل با مشتریان و غیره شکل دهید. اما برای موفقیت این تلاشها نیاز به یک برنامه و دستورالعمل دارید. در ادامه این مقاله با اجزای یک استراتژی برند قوی بیشتر آشنا میشویم:
اجزای یک استراتژی برند
اجزای کلیدی استراتژی برند که باعث پیشبرد آن برند و در نهایت جذب مشتریان بیشتر برای آن برند میشود؛ شامل هدف، ثبات، احساسات و مشارکت کارکنان یک سازمان است.
هدف
اولین قدم در ایجاد یک استراتژی برند موفق، درک هدف یک سازمان است. در حالی که اکثر کسب و کارها عملکرد مالی را در تحلیل و اولویت بندی خود، در مقام اول قرار میدهند، استراتژی برند به ما میگوید که تمرکز باید بر ارزشی باشد که کسب و کار میخواهد به مشتریان خود ارائه دهد. پرسیدن سوالاتی مانند : “چگونه محصولات ما به حل مشکلات مشتریانمان کمک میکنند؟” میتواند به کسب و کار کمک کند تا هدف خود را مشخص و بیان کرده و خود را از سایر رقبا متمایز کند.
مشتریان تمایل دارند ارتباط قویتری با یک برند، با هدفی بزرگتر از کسب سود، ایجاد کنند. به عنوان مثال در بین استراتژی برندهای معروف، استراتژی برند اپل این است که بهترین تجربه کاربری را برای مشتریان خود به ارمغان بیاورد و هدف والای این برند به فروش لوازم الکترونیکی و نرم افزارهای کامپیوتری ختم نمیشود. چنین رویکردی برای مشتریان فعلی و بالقوه اپل جذاب است زیرا نشان دهنده تعهد این شرکت به ارائه ارزشی فراتر از فروش صرف است.
سازگاری با مخاطب
سازگاری شامل ارزیابی تمام فعالیتهای سازمان و تصمیم گیری در مورد اینکه آیا این فعالیتها با تصویر ارائه شده به مخاطبان این سازمان در کل جهان مطابقت دارند یا خیر.
کسب و کار باید همواره هویتی سازگار و آشنا به مشتریان خود ارائه دهد. به عنوان مثال، تمام عکسها و ویدیوهای موجود در صفحات شبکههای اجتماعی شرکت باید پیامی منسجم داشته باشند و هیچ یک از پیامها نباید برای مخاطب گیجکننده باشد.
سازگاری چیزی فراتر از طراحی لوگوی شرکت است و شامل جنبههای کلیدی مانند سبک فونت و تایپوگرافی، رنگها، تصاویر و زبان است. سازگاری در استراتژی برندسازی، باعث میشود مشتریان به راحتی برند را بشناسند و نام برند ملکه ذهن آنها شود. یکی از راههای اطمینان از سازگاری پیام ارائه شده به مشتریان، ایجاد یک راهنمای سبک و یا گایدلاین هویت بصری است. گاید لاین هویت بصری اطلاعاتی را در مورد همه جنبههای کسب و کار، از تحریریه گرفته تا استفاده از لوگوی آنلاین شرکت، رنگ، و همچنین نحوه قرار دادن محصولات و خدمات آن در سوشیال مدیا ارائه میدهد. رعایت این دستورالعملها میتواند علاوه بر تقویت پیامها و اهداف برند به سهامداران و مدیران شرکت نیز کمک کند.
احساسات
انسانها تمایل ذاتی به ایجاد روابط دارند. یک کسب و کار میتواند احساسات مشتری هدف خود را با یافتن راهی برای ارتباط با آنها در سطح عمیقتر تجربه کند. به عنوان مثال، اپل نیاز مشتریان خود را به اجتماعی بودن و تعلق به یک گروه خاص تشخیص داد و از چنین نیازی در استراتژی ایجاد برند خود به خوبی استفاده کرد.
اپل در استراتژی برند و مارکتینگ خود از احساسات مشتری برای ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان استفاده میکند، که به خوبی توضیح میدهد که چرا مشتریان مایلند روزها منتظر بمانند و ساعتها در صف برای دریافت آخرین آیفون باشند. علاوه بر این، این شرکت با یک ایده خلاقانه فضایی را ایجاد میکند که در آن مشتریانش میتوانند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند، سؤال بپرسند و آخرین ورژن بهروزرسانیها را دریافت کنند.
مشارکت کارکنان
کارمندان یک سازمان و شرکت بخش مهمی از فرآیند برندسازی هستند. کارکنان افرادی هستند که هویت شرکت را در عملیات روزمره نشان میدهند؛ بنابراین بدیهی است که باید در مدیریت صحیح ارتباطات با مشتریان به خوبی آگاه باشند و آموزش ببینند.
یکی از راههای بهرهبرداری بیشتر از پتانسیل کارکنان، آموزش هویت برند به آنها است. این شرکت میتواند جلسات آموزشی و کارگاههایی ترتیب دهد که در آن به کارمندان در مورد نحوه استفاده موفقیتآمیز از استراتژی برند در صفحات رسانههای اجتماعی خود آموزش ببینند.
تدوین استراتژی برند کار چه کسانی است؟
نقش تدوین استراتژی برند بر عهده مشاور برند و نقش اجرای استراتژی برند بر عهده بخش برندینگ شرکت است. با این حال، همه افراد شرکت، از مدیران سطح بالا گرفته تا کارمندان جزیی، رساننده پیام برند هستند و با اقدامات خود نقش مهمی در ارتقای برند و روابط بین برند و مخاطبان دارند.
چرا به استراتژی برند نیاز دارید؟
اما چرا به یک استراتژی برندینگ نیاز دارید؟ یک استراتژی قوی برای برندسازی، تصمیمات تجاری شما را هدایت میکند، به این معنی که به شما کمک میکند تا دریابید که چه محصولات و خدماتی را باید توسعه دهید و چگونه آنها را ارائه و بازاریابی کنید، لحنی که باید در ارتباطات خود استفاده کنید، چه نوع محتوایی را در وب سایت خود قرار دهید، و غیره.
یکی دیگر از مزایای استراتژی برندینگ این است که باعث میشود تیم خود را یکپارچه کنید. حتی اگر هیچ کارمند دائمی ندارید، حتما با فریلنسرها، طراحان و غیره کار خواهید کرد و اگر برند شما فقط در ذهن شما زندگی کند و آن را به دیگران معرفی نکنید و با متخصصان حوزههای دیگر مشورت نکنید، هیچگاه موفقیت برندتان را مشاهده نمیکنید.
تدوین انواع استراتژی برند و برنامه ریزی دقیق به شما کمک منسجم و سازگار با شرایط باشید. فراموش نکنید که هر تعامل با نام تجاری شما قطعه دیگری از یک پازل بزرگ است و یک استراتژی قوی مطمئن میشود که شما یک تصویر برند ثابت در قلب و ذهن مشتریان خود ایجاد کردهاید و این تصویر همان چیزی است که شما میخواهید.
نحوه توسعه یک استراتژی برند
قبل از هر چیزی استراتژی برند شما باید با اهداف کلی کسب و کار شما و همچنین مخاطبان هدف یا مشتری ایده آل برندتان همسو باشد. اطمینان حاصل کنید که این موارد را در اختیار دارید تا بتوانید یک استراتژی برندسازی موثر ایجاد کنید که هم برای مشتری کارآمد باشد و هم به شما در دستیابی به اهداف کلی کسب و کارتان کمک کند.
هیچ الگوی استراتژی برندینگی وجود ندارد که همه برندها در سرتاسر جهان از آن استفاده کنند، اما عناصر اصلی وجود دارد که اکثر متخصصان حوزه برندینگ موافق هستند که باید در یک استراتژی برندسازی موثر گنجانده شوند. پنج عنصر کلیدی که در این مطلب آنها را بررسی میکنیم عبارتند از: هدف برند، ارزشها، شخصیت برند، موقعیت و هویت برند.
1. هدف خود را پیدا کنید
این موضوع که شما محصول یا خدمات شگفت انگیزی برای ارائه دارید خیلی خوب است، اما ایجاد یک چشم انداز بزرگتر برای آنچه میخواهید به دست آورید، افرادی را جذب میکند که به همان دیدگاه اعتقاد دارند و در نهایت احتمال خرید از شما بیشتر خواهد بود.
ممکن است ایده بسیار روشنی در مورد اینکه چرا کسب و کار خود را شروع کردهاید، برای خودتان داشته باشید اما باید به تصویر بزرگتری فکر کنید. تصویری که میخواهید به مشتریان خود کمک کنید، یا تأثیر بزرگی در جهان اطرافتان داشته باشید. آن را «هدف» یا «بیانیه مأموریت» خود بنامید.
لازم به ذکر است که مشتریان نسبت به اظهارات اغراق آمیز برند در مورد هدف محتاطتر میشوند و بیاعتمادی آنها نیز به مراتب بیشتر و بیشتر میشود، بنابراین مطمئن شوید که میتوانید واقعاً به آنچه وعده دادهاید عمل کنید، در غیر این صورت باید عواقب یک استراتژی برند نامناسب را ببینید!
2- جایگاه خود را مشخص کنید
موقعیت شما در بازار به معنای ایستادن در موضعی خاص و معنادار برای مشتریان است، چیزی که با سایر فعالان بازار متفاوت باشد. شما میخواهید در مورد مزایایی که محصولات و خدمات شما ارائه میدهند کاملاً واضح و شفاف صحبت کنید و برای اثبات ادعای خود یا اثبات اعتبار خود نیاز به تعیین موقعیت خود در بازار دارید.
اطمینان حاصل کنید که ویژگیهای خاصی که شما را از سایر رقبا متمایز میکند را در نظر گرفتهاید. برای مثال، فرض کنید شما صاحب یک برند پودر لباسشویی هستید. یک امر الزامی که شما به سادگی باید رعایت کنید، تحویل لباس تمیز است. فراتر از آن، باید راههایی بیابید که از طریق آنها بتوانید تفاوت معناداری با رقبای خود داشته باشید، و در حالت ایدهآل نسبت به سایر رقبا باشید برای مثال شاید مواد شوینده شما به مردم اجازه میدهد لباسها را در دمای پایینتری بشویند، یا غلیظتر باشد و ماندگاری بیشتری داشته باشد.
3- هویت برند خود را بسازید
بخش اصلی استراتژی های برندسازی، تدوین هویت برند با توجه به مدل ها و الگوهای برندسازی است که فواید برند، شخصیت برند و ویژگی های برند از آن منشا می گیرد
بخش هویت بصری بر گرفته از هویت برند است و مشتریان با طراحی ها ارتباط مستقیم خواهند داشت که شامل نام برند و لوگوی شما، پالت رنگی، تایپوگرافی، اشکال و غیره میشود. بنابراین از مواردی مانند معانی رنگها و روانشناسی رنگها استفاده کرده و یک لوگوی منحصر به فرد و بسته بندی مناسب برای برند خود انتخاب کنید.
هدف شما در اینجا این است که مشتریان شما بتوانند برند شما را در تمام ارتباطات خود بشناسند، حتی اگر نام برند را پنهان کنید! این به معنای استراتژیک بودن و سازگاری در نحوه تحقق بخشیدن به هدف، ارزشها، شخصیت برند و نقاط تماس برندتان است.
4- شخصیت برند ایجاد کنید
اگر برند شما یک شخص بود، چه نوع فردی بود؟ پاسخ به این سوال واقعاً میتواند به انتخاب شما در مورد نحوه برقراری ارتباط، نوع محتوایی که به اشتراک میگذارید و شعار برندی که در برابر مخاطبان خود استفاده میکنید کمک کند.
استراتژی پیام برند شما شامل سوالاتی این چنینی است، آیا شخصیت برند شما یک فرد عاقل خواهد بود یا یک نوجوان سرکش؟ هرچه تصویر ارائه شده از برندتان و شخصیتی که به آن میبخشید واضح تر باشد، استراتژی برند شما موفقتر خواهد بود.
5. ارزشهای اصلی خود را شناسایی کنید
ارزشهای شما دقیقاً همان چیزی است که در هسته برند شما قرار دارد، همان چیزی که میخواهید برای آن رقابت کنید. همانند هدف برند، برقراری ارتباط با ارزشهای شما، مشتریانی را جذب میکند که آن ارزشها را به اشتراک میگذارند. این ارزشها همچنین شما را در تصمیمات تجاری راهنمایی کرده و به شما در ایجاد مبادلات استراتژیک کمک میکنند. شفاف سازی ارزشها، به شما در تصمیم گیریهایی مانند اینکه آیا وب سایت شما باید ساده و قابل فهم باشد یا پر از جزئیات و جامع؛ کمک میکند. آیا محصولات شما باید از بهترین مواد با کیفیت ساخته شوند یا میتوانید کیفیت را به خطر بیندازید زیرا مقرون به صرفه بودن مهمتر است و سوالاتی از این قبیل.
به یاد داشته باشید که استراتژی بازاریابی برند شما عامل اصلی تمایز در مقابل رقبای شماست. چه ویژگیهایی دارید و در انجام چه کار یا خدماتی بهترین هستید؟ بزرگترین نقطه قوت شما چیست؟ چه ارزشهایی را به طور مداوم و بدون شکست برای کار خود به ارمغان میآورید؟ این ارزشها باید معنادار و البته قابل اجرا باشند.
در آخر
هدف اصلی یک استراتژی برند موفق این است که به جهان بفهمانید که برند شما وجود دارد، چه هدفی دارد و چه چیزی آن را تعریف میکند. تدوین استراتژی برند یک پروسه بلندمدت است که اغلب نیازمند بازبینی در طول زمان بر اساس موفقیت یا عدم موفقیت آن است و شامل هدف برند، ارزشها، شخصیت برند، موقعیت و هویت برند میشود.
درباره راوین خسروی
مدرس دوره های مدیریت برند. ستراتژیست و مشاور برندهای مدیریت تبلیغات، استارتاپ برندینگ
سایر نوشته های راوین خسروی
در لینکدین
ما را دنبال کنید!
در اینستاگرام
ما را دنبال کنید!
دیدگاهتان را بنویسید